کد خبر: 1175930
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۲:۲۰
خاطرات محسن رفیق‌دوست به مثابه خوانشی از تاریخ انقلاب اسلامی
 از فدائیان اسلام تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خاطرات محسن رفیق‌دوست از مبارزان نهضت اسلامی و مؤسسان و فرماندهان سپاه پاسداران، از سوی دو مرکز تاریخ پژوهی نشر یافته است. کتاب اول و تک جلدی را مرکز اسناد انقلاب اسلامی راهی بازار نشر کرده است
خاطرات محسن رفیق‌دوست از مبارزان نهضت اسلامی و مؤسسان و فرماندهان سپاه پاسداران، از سوی دو مرکز تاریخ پژوهی نشر یافته است. کتاب اول و تک جلدی را مرکز اسناد انقلاب اسلامی راهی بازار نشر کرده است. مجموعه دوم که شامل سه جلد می‌شود، از سوی انتشارات سوره مهر به علاقه‌مندان ارائه شده است. ما هم اینک درصدد معرفی نخستین اثر هستیم. تارنمای ناشر در اشارتی کوتاه در باب پیشینه راوی آورده است: «محسن رفیق‌د‌وست که همراه با پد‌ر و براد‌رانش د‌ر بازار تهران مشغول کار اقتصاد‌ى بود، اولین بار از طریق فد‌ائیان اسلام با سیاست و مبارزه سیاسى- دینی آشنا شد، ولى اوج فعالیت‌هاى ایشان د‌ر تنها تشکل بازارى وقت، هیئت‌هاى مؤتلفه اسلامى بود. این ائتلاف که با راهنمایی امام خمینی و از اتحاد بازاریان فعال د‌ر مساجد تهران تشکیل شد‌ه بود، ارتباط مستحکم و پاید‌ارى با د‌و کانون د‌یگر، یعنى مسجد و د‌انشگاه د‌اشت. حضور د‌ر زند‌ان و آشنایى با نحله‌هاى فکرى مختلف و د‌یگر گروه‌هاى مخالف رژیم پهلوى و مباحثات فکرى با آنان، افتخار رانند‌گى ماشین حامل امام خمینی از فرود‌گاه تا بهشت زهرا و بازگویى حالات امام و مرد‌م د‌ر آن لحظات، سبب شد‌ه است روایت او از ویژگى‌هاى برجسته و منحصربه‌فرد‌ی برخورد‌ار باشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همراهی با مقام معظم رهبری، فعالیت در عرصه اقتصاد خصوصی و شرح اقدامات بنیاد مستضعفان، از موضوعات مهم و جذاب کتاب است....» 
راوی در بخشی از خاطرات خویش در باب آماده‌سازی ادوات ضد شیمیایی پس از استفاده دشمن از این سلاح در جنگ تحمیلی، چنین می‌گوید: «عملیات خیبر، اولین عملیاتی بود که دشمن از سلاح شیمیایی در حد بسیار بالا استفاده کرد. این در حالی بود که ما آمادگی نداشتیم و به این خاطر، ۸ درصد از مجروحان شیمیایی ما شهید شدند. در آن شرایط، برادری به‌نام اسماعیل ثقفی‌نیا - که به عنوان یک بسیجی در عملیات خیبر به جبهه آمده بود- در وزارت سپاه پیش من آمد و گفت من بیولوژی خوانده‌ام و می‌توانم در پدافند شیمیایی، اقداماتی بکنم. ما بلافاصله در صنایع وزارت سپاه، یک بخش پدافند شیمیایی با مسئولیت آقای ثقفی‌نیا ایجاد کردیم و به سرعت، احتیاجات دفاع شیمیایی را تهیه نمودیم. از احتیاجات انفرادی گرفته تا گروهی، پایگاهی و... یعنی مثلاً برای هر فرد، یک بسته آماده کرده بودیم که در داخل آن، آمپول خودتزریق آوروپین، پودر، ماسک یدکی، کپسول ماسک و... بود که همه این‌ها را هم در داخل تولید می‌کردیم یا به سرعت از خارج می‌آوردیم. همچنین در ماشین‌های تویوتا، مخزن بزرگی تعبیه کرده بودیم و با همان پودر‌ها محیط را هم پاکسازی می‌کردیم. در اثر این تمهیدات بود که در عملیات بعد - که باز دشمن به‌صورت وسیع‌تر از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرد- تعداد شهدای ما، ۸ در هزار بود! یعنی ۱۰ درصد تقلیل پیدا کرد. البته [هرچه می‌گذشت]، باز امکانات بیشتری تهیه می‌کردیم و خودمان می‌ساختیم. مثلاً آمپول‌ها را دیگر خودمان در ایران می‌ساختیم و تولید می‌کردیم. گرد را خودمان تولید می‌کردیم و به جبهه‌ها می‌فرستادیم؛ لذا بعد از عملیات خیبر و تسخیر جزایر مجنون و استفاده وسیع رژیم بعث از سلاح‌های شیمیایی، برای عملیات بدر استعداد و نیرویی که باید پشتیبانی بکنیم را بیشتر کردیم و توپخانه را هم اضافه کردیم و از همه مهم‌تر، خودمان را برای پدافند شیمیایی وسیع‌تری آماده ساختیم....»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار